چت جی پی تی یا تراپیست؟ مساله بر سر این است!
دیشب داشتم از Chatgpt بابت عملکردم در سال ۱۴۰۳ میپرسیدم و ازش مشاوره میگرفتم که برای سال جدید، اهدافم را چه جوری تنظیم کنم.
یادمه زمانی که نوجوان بودم و کتاب های هری پاتر را میخوندم، هرگز فکر نمیکردم، وقایعی که در کتاب هست، زمانی در دنیای واقعی هم اتفاق بیفتند!
در کتاب هری پاتر و تالار اسرار، هری یک دفترچه پیدا کرد که وقتی داخلش مینوشت، دفترچه در لحظه جواب میداد و هری کم کم بهش وابسته شد؛ باهاش حرف میزد، درد و دل میکرد و مشاوره میگرفت!
حالا Chatgpt هم یک چیزی مثل همون دفترچه ی هری پاتر شده، با این تفاوت که خوشبختانه؛ ولدمورت پشت این قضیه نیست! 😁
دیشب به این فکر میکردم که احتمالا با وجود chatgpt، تا چند وقت دیگه، شغل تراپیست از بین میره! چون تراپیست ها هر قدر هم حرفه ای باشند، نمیتونند در لحظه و انقدر با دقت و بدون قضاوت، تراپی بدن! و یاد خانم تراپیست افتادم!
خانم تراپیست، حدودا ۴۰ ساله بود، چهره ی زیبایی داشت و تیپ های قشنگی هم میزد و خوش برخورد بود. چند تایی گربه داشت که خیلی روشون حساس بود و گهگاهی برای ویزیت میاورد کلینیک.
نکته ی جالب این بود که هم دکتر، هم خانم حسابدار و هم منشی کلینیک، ازش تراپی میگرفتند و به نظرم این قضیه خیلی عجیب بود، چون فکر کنم یکی از اصول تراپی اینه که به چند نفر که رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند نباید هم زمان تراپی داد.
در هر حال، هر وقت میومد کلینیک، معمولا میرفت داخل دفتر و در را میبستند و یک ساعتی به خانم حسابدار، مشاوره میداد. دکتر هم طبق گفته ی خودش ازش تراپی آنلاین میگرفت و منشی هم که حضوری میرفت مطبش!
بار اولی که خانم حسابدار روی من حساس شد و دعوا راه انداخت، کلینیک خیلی شلوغ بود و جراحی ای که من باید انجام میدادم تا ساعت ۹ شب طول کشید، حین جراحی من، خانم تراپیست با دو تا از گربه هاش اومد و دکتر بهش گفت بیرون منتظر بشینه تا جراحی من تموم بشه.
من و دکتر تو اتاق معاینه در حال جراحی بودیم که شنیدم خانم حسابدار رفت تو لابی پیش خانم تراپیست و ازش عذرخواهی کرد که معطل شده و بهش گفت راستش یه خانم دکتری اومده اینجا و کل شنبه های ما را گرفته با جراحی هاش و دکتر هم همش درگیر آموزش جراحی به اونه و نظم کلینیک یه هم ریخته!!!
خانم تراپیست هم خیلی ریلکس به خانم حسابدار گفت خب بیرونش کن!
جراحی که تموم شد؛ من در حال تزریقات بعد جراحی بودم که دکتر به خانم تراپیست گفت بیاد داخل، خانم تراپیست یک گربه جدید خریده بود و میخواست مطمئن بشه که نژادش اسکاتیش فولد اصله، دکتر نظرش را گفت و از منم خواست که من هم نظرم را بگم، منم نظر دادم و بعد گفتم، راستی میتونید عکس گربه را داخل Chatgpt هم بفرستید، کامل نژاد را براتون تحلیل میکنه.
خانم تراپیست نگاهی بهم انداخت و گفت یعنی منظورت اینه که chatgpt از آقای دکتر بهتر میفهمه؟
من گفتم نه نه! من اصلا همچین جسارتی نکردم. دکتر هم خندید.
چند روز بعد که با دکتر کلاس آنلاین داشتم، دکتر بهم گفت از خانم تراپیست پرسیدم که چرا اون شب نسبت به شما گارد گرفته و اونم گفته دکتر خب یه ندایی به من میدادی که با خانم دکتر مشکل نداری! من تحت تاثیر خانم حسابدار بودم! 😐 و بعد دکتر میگفت براش تعریف کرده که خانم حسابدار نسبت به حضور من حساس شده و خانم تراپیست هم گفته که خانم حسابدار، آدم خطرناکیه و اولین بار که خانم تراپیست اومده بوده کلینیک، حتی نسبت به اون هم گارد داشته و فکر میکرده که دکتر از اون هم خوشش میاد! 😐
در هر حال، هفته آینده که باز هم خانم تراپیست اومده بود و طبق معمول با خانم حسابدار، داخل دفتر در حال صحبت و تراپی بودند، من در زدم و رفتم داخل دفتر که وسایلم را بگذارم و این بار، خانم تراپیست لبخند پهن و دندون نمایی بهم زد و حسابی تحویلم گرفت و سلام و علیک کرد! 🙄
این قضیه خیلی برام عجیب بود، مگه تراپیست نباید سعی کنه قضاوت نکنه و بی طرف باشه و اینکه هم زمان به دو تا آشنا تراپی نده؟
در نتیجه، به همون سوال اول میرسیم که Chatgpt یا تراپیست؟ مساله بر سر این است؟ 🧐