فروغ و ابراهیم گلستان!
جدیدا مصاحبه ای با لیلی گلستان (دختر ابراهیم گلستان) انجام شده که نقدهای بسیار زیادی بهش شده. تکه هایی از مصاحبه را داخل اینستاگرام دیدم و اکثر کامنتها حمله به لیلی گلستان بود.
عشق فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان؛ یکی از جنجالی ترین عشق های تاریخ هنر معاصر ایرانه؛ یک طرف این عشق، فروغ بود، زنی سرکش و بی پروا و کاملا برخلاف کلیشه های جنسیتی زمان خودش و طرف دیگر؛ ابراهیم گلستان بود، مردی که ۱۲ سال از فروغ بزرگتر بود، متاهل بود و دو فرزند داشت...
در مصاحبه؛ لیلی گلستان از فروغ بد میگه، اونو زنی میدونه که پدرش را گول زده و زندگی مادرش را به هم زده!
روایت لیلی گلستان از نظر من خالی از اشکال نیست، در هر رابطه ی خیانت آمیز هر دو طرف، مقصر هستند هم مرد و هم زن و شاید حتی در این رابطه، ابراهیم مقصرتر بوده چرا که از فروغ بزرگتر بوده و متاهل بوده، در حالیکه فروغ در اون زمان مجرد بوده!
اما! دلیل این همه انتقاد و تنفر نسبت به مصاحبه ی لیلی گلستان را متوجه نمیشم... من هم بخشی از حرفهاش را قبول نداشتم ولی بهش حق دادم... من زیر اون چهره ی سالخورده و عصبانی، دختر بچه ای را دیدم که شاهد اشک های مادرش بود.... شاهد عشق بازی پدرش با یک زن جوان و شاهد نابود شدن زندگیشون... دختری که این تروماها را همیشه و همه جا با خودش حمل کرده بود و الان هم با گذشت این همه سال، هنوز از اینکه پدرش، مادرش را نخواسته بود و بهش خیانت کرده بود، غصه داشت...
به نظر من در این داستان، سه زن سوختند! فروغ، فخری (همسر گلستان) و لیلی!
لیلی گلستان، نمونه بارزی هست از بچه ای که با تروماهای خیانت بزرگ شده و به نظرم مصاحبش، حرفهاش و خشمش بعد از این همه سال، مثل یک کلاس درسه برای مردهایی که بدون فکر کردن به احساسات بچه هاشون، علنا خیانت میکنند...